چكيده واژگان كليدى ضرورت و آزادى، عواطف (فعال و منفعل)، جوهر و صفت، خود علت و وابسته، عاطفه و عقل. جبر و اختيار در فلسفه عصر جديد به موازات پيشرفت علوم طبيعى، موضوع تأمل انديشه ورزانِ جستارِ مناسبت فرد انسانى با طبيعت يا اجتماع شد. البته فيلسوفان باستان و قرون ميانه نسبت به اين دو مفهوم بى اعتنا نبودند، ضمن آن كه براى آنان در اين رهگذر مفاهيم ضرورت و تصادف شايان توجه بود. به علاوه، اين دو مفهوم در ابتداى تفكر فلسفى تشكيل يك كل مكمل نمىدادند؛ تصادفى يا آزادى، تجلى ضرورت به شمار مىآمد. از اين رو مىتوان گفت در ابتدا ضرورت بود. در زبان كهنتر يونانى علاوه بر واژه ياد شده، واژه hekon (به معنى داوطلب) تداعىگر آزادى فردى به مفهوم مشخصتر كلام بود. اين واژه سپس در ادبيات (شعر) يونانى مقابل ضرورت (ananke) معنى مىداد و شاخص گرديد. در ادبيات، انسانِ قهرمان توصيف شد كه در برابر ضرورت مقاومت مىكرد، انديشه غلبه بر ضرورت را مطرح كرد. اين معنى آزادى بار سلبى داشت. «نامجبوريت» تعين اين شخصيت ادبى شد. در نمايش نامه «ايرانيان» به قلم اشيل، آزاد آن كسى است كه از قانون عام خدايى پيروى كند (مصرع 404). در شعر سوفوكلس اين آزادى معادل خودمختارى شده است. اين واژه كه در اصل از قلمرو وظايف و حقوق دولت ـ شهرى فرد نشات گرفته بود، در آثار تراژدى نويسان يونان مظهر برترين آزادى اخلاقى گرديد. از واژه eleutheria (آزادى)، صفت eleutheros (آزاد) معنى فلسفى گرفت. |
تفكيك قلمرو جوهر از صفات (و حالات) در اخلاق اسپينوزا ديالكتيك
تعداد صفحات: 15
حجم فایل: 14.4 KB
فرمت فایل: doc
دسته بندی: تحقیق آماده
قیمت: 25,000 ریال
تعداد نمایش: 72 نمایش
ارسال توسط: best file
تاریخ ارسال: 20 آوریل 2023
به روز رسانی در: 20 آوریل 2023
خرید این محصول:
پس از پرداخت لینک دانلود برای شما نمایش داده می شود.