عملياتيسازي عمليات رواني
فهرست
چكيده
مقدمه
تعریف عملیات روانی
1-نشانگاههای عملیات روانی
فشارههای عملی و روانی در عملیات روانی
فشارههای عملی
فشارهاي نظامي و تسليحاتي
فشارهاي اقتصادي
فشارهاي سياسي ـ ديپلماتيك
فشارهاي فرهنگي و اجتماعي
فشارهاي رواني ـ تبليغي
امكانات و تجهيزات كشور مبدأ
وضعيت كشور هدف
نتيجهگيري
نوع فایل:قالب بندی ورد
تعداد صفحات:26
اندازه فایل:60.3کیلوبایت
چكيده
عمليات رواني از دو بخش عملي و نظري تشكيل شده است. در بيشتر مراكز علمي، دانشگاهي، نظامي و غيرنظامي، به بخشهاي نظري عمليات رواني توجه شده و سعي بر اين است بر اساس علوم ارتباطات و روانشناسي هر روز به غناي اين دانش افزوده شود. اين امر در دو حوزة نظريهپردازي و تحليل عمليات رواني انجام ميگيرد، اما از لحاظ عملي اين حاكميتها و ارتشهاي آنها هستند كه متولي اجراي عمليات رواني ميباشند، آنها متناسب با دانش خود، آگاهانه يا ناآگاهانه به عمليات رواني اقدام ميكنند و در مراحل پايينتر اين عمليات در اختيار كارگزاراني قرار ميگيرد كه هيچگونه اشرافي به موضوع نداشته و يا حتي از اين عمليات آگاهي ندارند و تنها وظيفة ابلاغ شده را اجرا ميكنند.
با توجه به مطالب مذكور مشاهده ميشود فاصله زيادي بين بخشهاي عملي و نظري است هر چند كه نبود اشراف به يك سيستم به معناي استفاده نكردن از آن نيست، ولي پيوند اين دو باعث هر چه پربارتر شدن اين حوزه اعم از تهاجمي يا تدافعي است و اشراف بيشتر به سيستم عمليات رواني، فعاليت مفيد و كارآمد آن را به بالاترين سطح ميرساند. گفتني است در جامعه ايران، فاصله ياد شده زياد است و كمتر مطلبي را ميتوان يافت كه پيوند بين دو حوزه عمل و نظر در آن رعايت شده باشد، با توجه به اين پيش درآمد، در اين مقاله سعي شده است نحوه عملياتيسازي عمليات رواني توصيف گردد.
مقدمه
عملياتيسازي عمليات رواني به معناي از قوّه به فعل درآوردن دانش عمليات رواني است. به مفهوم ديگر تعدد و تنوع تعاريف، اصول و تكنيكهاي عمليات رواني، در كتب، مجلات و جزوات، به جز سردرگمي كارگزاران عمليات رواني چيز ديگري همراه ندارد. لذا در عملياتيسازي ابتدا سيستم يا محيطي كه قرار است در آن عمليات رواني اجرا شود تشريح ميشود، سپس اهداف و سياستهاي عمليات رواني تدوين و مشخص ميگردند و در نهايت استراتژيها و تكنيكهاي رسيدن به مقصود توصيه ميشود. در اين مقاله به اجمال محيط و گسترة عمليات رواني تشريح ميشوند و استفاده از استراتژيها و تكنيكها براي رسيدن به نتيجه به مقالههاي آتي موكول ميگردد.
تعريف عمليات رواني
عمليات رواني از عباراتي است كه تا به حال تعاريف متعدد و گوناگوني براساس شرايط استفاده از آن ارائه شده است. صلاح نصر از نويسندگان مصري در تعريف عمليات رواني ميگويد: عمليات رواني همان جنگ كلمه و عقيده است، خواه بهصورت مخفي، آشكار، شفاهي و يا كتبي باشد. اساساً سلاحي است كه به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امكان برقراري ارتباط عاطفي با مخاطب را داشته باشد ميتواند به اعماق او نفوذ كند. (شيرازي 1376 ص14)
ارتش امريكا در مارس 1955 م در آييننامة رزمي خود، تعريف جالب توجه و تقريباً كاملي از عمليات رواني ارائه كرده است: «عمليات رواني استفادة دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بيطرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه پشتيباني، براي برآوردن مقاصد و اهداف، ميباشد». (شيرازي 1376 ص15)
ويليام داواتي عمليات رواني را مجموعه اقداماتي ميداند كه كشوري به منظور اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و مردم خارجي با ابزارهايي غير از ابزار نظامي، سياسي و اقتصادي انجام ميدهد. طرفداران اين نگرش، اغلب بر اين باورند كه تبليغات جزء اصلي و اساسي عمليات رواني است نه همه آن. نگرش ديگري وجود دارد كه معتقد است عمليات رواني، شامل طيف وسيعي از فعاليتها نظير ترور و خشونت سمبليك به منظور ارعاب يا ترغيب مخالفان براي تطبيق رفتار خود است. معتقدان به اين نگرش، فعاليتهاي پنهان نظير جاسوسي، براندازي، آدمكشي و ديگر روشهاي تروريسم و سانسور (زماني كه براي قالببندي افكار و رفتار گروههاي خاص طراحي شده باشد) را در قلمروي عمليات رواني قرار ميدهند. (حسيني 1373 ص2)
نزديكترين تعريف به محتواي مقالة حاضر تعريف پل لاينبرگ است. وي (در سال 1954) در خصوص جنگ رواني مينويسد: جنگ رواني، استفاده از تبليغات ضد دشمن، همراه با اقدامات عملي است كه ماهيت نظامي، اقتصادي يا سياسي دارد. (سلطانيفر 1382 ص120)
با توجه به تجربيات نگارنده در پژوهشهاي جنگ رواني امريكا عليه عراق (سبيلان اردستاني 1382) و هدف مقاله، تعاريف مذكور كافي نبوده و رويكرد جديدي را ميطلبند كه به اين منظور تعريف ذيل پيشنهاد ميگردد:
«جنگ رواني مجموعه اقدامات تبليغي ـ رواني است كه كشور يا گروهي براي اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب به پشتيباني زمينهها و ابزارهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي انجام ميدهد». تفاوت تعريف مذكور با ديگر تعاريف جنگ رواني در نظر گرفتن زمينهها و ابزارهاي اقتصادي، نظامي، سياسي ـ ديپلماتيك و ارتباطي است. در صورتي كه تعاريف مذكور بيشتر به ابزارهاي تبليغي ـ رواني تأكيد دارد. به مفهوم ديگر در موضوعات سياست خارجي و روابط بينالملل چهار ابزار 1ـ نظامي 2ـ ديپلماتيك 3ـ اقتصادي و 4ـ تبليغي ـ ارتباطي وجود دارند كه در يك تفكر سيستمي، تركيبي از اين چهار عنصر باعث موفقيت ميشود و كمتر امكان دارد تنها يك عنصر مانند تبليغات، بتواند كارساز باشد.
عمليات رواني از اين اصل مستثني نيست و تنها ميتواند با پشتوانة اقتصادي، سياسي و نظامي به موفقيت دست يابد، لذا براي عملياتيسازي عمليات رواني ضروري است علاوه بر موضوع تبليغات و مشتقات آن، موضوعات سهگانة ديگر را نيز مدنظر قرار داد. در ادامه با اين رويكرد به عناصر مهم در عملياتيسازي عمليات رواني پرداخته ميشود.
1ـ نشانگاههاي عمليات رواني
نشانگاههاي عمليات رواني، بستگي به حوزة عملياتي آن دارد و براي عمليات رواني در تمامي عرصهها نميتوان از يك فرمول بهره برد. با توجه به اهميت عمليات رواني در عرصههاي فراملي نشانگاهي فراملي به فرمول در آمده است. اين فرمول فراملي شش نشانگاه [البته هر نشانگاه وزن مخصوص به خود را دارد كه در اين مطلب يكسان فرض شدهاند] قابل تقسيماند.
همانطور كه در نمودار نيز واضح است، نشانگاهها به چهار دستة كلي كشور مبدأ، كشور مقصد، سازمانهاي بينالمللي و جهان تقسيم ميشود. در ادامه به توضيح هر يك از موارد پرداخته ميشود. نخستين نشانگاه، افكار عمومي كشور مبدأ است. در حكومتهاي دموكراتيك، دولتمردان خود را نمايندگان مردم ميدانند لذا بديهي است نختسين عمل در هر فعاليتي توجيه افكار عمومي كشور خود يا همان شهروندان باشد. اگر شهروندان نسبت به عمل دولتمردان نظري مساعد داشته باشند، قطعاً در تمامي مراحل پشتيبان دولتمردان خود خواهند بود و با آگاهي از اين موضوع است كه ديگر بهانهاي براي زير سؤال بردن دولتمردان در عمليات رواني نيست. اما اگر افكار عمومي نظر مساعدي نسبت به فعاليتهاي دولتمردان نداشته باشد پس از مدتي به خصوص اگر در آن شكست نيز باشد باعث موضعگيري منفي افكار عمومي داخلي شده و شكست عمليات رواني محرز خواهد بود. نمونه اين را ميتوان در جنگ امريكا عليه ويتنام مشاهده كرد كه به علت فقدان همسويي افكار عمومي امريكا با دولتمردان امريكايي باعث خروج شرمسارانة ارتش امريكا از ويتنام شد.
نكتة ديگر در توجيه افكار عمومي كشور مبدأ، واكسينه و تلقيح شهروندان در برابر ضد تبليغات و جنگ رواني است. به اين مفهوم كه شهروندان كشور مبدأ آگاهي و بصيرت دارند كه در حال مبارزه با كشور ثالثاند و احتمال پيروزي و شكست در كوتاهمدت يا بلندمدت اين عمليات وجود خواهد داشت، لذا هيچگاه تحت تأثير تبليغات رقيب قرار نميگيرند. در صورتي كه اگر افكار عمومي توجيه نباشند با كمترين فشار يا تبليغات، بسيار سريع تحت تأثير قرار خواهند گرفت.