پروژه حسابداري هزينه (قيمت تمام شده) با ترجمه
دانلود مقاله حسابداري هزينه (قيمت تمام شده) با ترجمه
چکیده ای از ترجمه فارسی
حسابداري هزينه (قيمت تمام شده)
در حسابداري مديريت ، حسابداري هزينه بخشي ازحسابداري مديريت مي باشد كه ميزان بودجه ، و هزينه واقعي فعاليتهاي اقتصادي ، هزينه مراحل انجام كار ، هزينه واحدهاي اداري يا هزينه محصول و آنا ليز واريانس ها ، ميزان سوددهي يا استفاده اجتماعي ازسرمايه ها را تعيين مي كند مديران ازحسابداري هزينه استفاده مي كنند تا تصميمات لازم را درجهت كاهش هزينه هاي شركت اتخاذ سازند و ميزان سوددهي شركت خود را ارتقاء بخشند . درقالب حسابداري مديريت ، هزينه به سبب استفاده ابتدايي آن ازمديران داخلي نسبت به كاربران خارجي و به سبب آنچه كه مديريت محاسبه مي كند بجاي اينكه به طور عملي در مورد آن تصميم گيري كند ازاستاندارهايي همچون GAAP تبعيت نمي كند.
هزينه ها مطابق با قواعد حاكم در واحدهايي ازپول رايج سنجيده مي شود
حسابداري هزينه مي تواند به عنوان حلقه زنجيره اي انتقال عرضه در درون مقادير ارزشهاي مالی مورد بررسي قرار گيرد .(مجموعه اي از حوادث كه هماهنگ با فرآيند توليد منتج به تولید يك محصول مي شود)
چندين شيوه متفاوت ازحسابداري مديريت وجود دارند كه به شرح ذيل مي باشند:
– حسابداري هزينه متعارف يا حسابداري هزينه متعارف شده (استاندارد يا استاندارد شده)
حسابداري هزينه بر مبناي انجام كار(فعاليت)
حسابداري مصرف منابع مالي
حسابداري توان بازده
حسابداري هزينه نهايي / هرينه – حجم كار – آناليزسوددهي
عناصر دخيل در حسابداري هزينه كلاسيك (نوع اول )به شرح ذيل مي باشد:
مواد خام 2- كار 3- هزينه هاي غير مستقيم / هزينه هاي جاري (ثابت)
مبدإ پيدايش
حسابداري هزينه به طور متمادي استفاده مي شد تا به مديران كمك كند هزينه هاي جاري يك كارتجاري را درك كنند آغازپيدايش حسابداري نوين هزينه به طور رسمي درطول زمان انقلاب صنعتي بود واين درست در زماني بود كه پيچيدگيهاي جاري يك طرح تجاري در مقياس بزرگ به توسعه سيستمهايي براي ثبت و تعيين مسير هزينه ها منتهي گرديد تا به مالكان شركتهاي تجاري و مديران آنها كمك كند تصميمات لازم را اتخاذ كنند . در ابتداي عصر صنعتي اكثر هزينه ها مشتمل بر هزينه يك فعاليت تجاري بود چنانچه حسابداران نوين به سبب اينكه اين هزينه ها مستقيماً با مقدار محصول قابل تغيير بود به آنها هزينه هاي متغير نام نهادند . پولي كه صرف انجام كار / تهيه مواد خام و غيره مي شود در يك تناسب مستقيم با محصول توليد شده ازعوامل موثرجاري در يك كارخانه مي باشد مديران مي توانند به سهولت كل هزينه هاي متغير را براي يك محصول محاسبه كنند و آنها مي توانند ازاين هزينه ها به عنوان يك راهنماي اوليه براي فرآيندهاي تصميم گيري خود استفاده كنند.
تعدادي از هزينه هاتمايل دارند تا حتي در طول دوره هاي زماني پركار به سمت هزينه هاي متغير نا برابر كه با حجم كار صعود و نزول مي كند به طور يكسان حركت كنند.
با گذشت زمان ، اهميت اين هزينه هاي ثابت براي مديران مهم تر گرديد نمونه هايي از هزينه هاي ثابت شامل هزينه استهلاك دستگاه و ابزارهاي صنعتي و هزينه واحد هاي اداري همچون هزينه تعميرات ، هزينه استفاده ازابزار آلات صنعتي هزينه كنترل محصول ، هزينه خريد ، هزينه كنترل كيفيت ، هزينه انبار و حمل ونقل محصول مي باشدو در ابتداي قرن بيستم \ اين هزينه ها (ثابت) در اكثرفعاليتهاي تجاري داراي اهميت جزئي بودند ، با وجود اين در قرن بيست ويكم غالباً اين هزينه ها نسبت به هزينه هاي متغير يك محصول اهميت بيشتري پيدا نمود و اين هزينه ها در صورتيكه در سطح رنج گسترده اي ازمحصولات توزيع گردد منتهي به اتخاذ تصميمات ناگوار از جانب مديران مي گردد مديران بايد درك لازم را ازهزينه هاي ثابت دارا باشند تا در جهت تصميم گيري در مورد محصولات و قيمت گذاري بر روي آنها اقدام كنند . براي مثال يك شركت واگن هاي ريلي خطوط راه آهن را توليد مي كند و فقط داراي يك محصول مي باشد اين شركت براي توليد هر واگن نياز دارد تا 60 دلار ازمواد خام و قطعات واگن را خريداري كند و به هر كارگري 40 دلار دستمزد پرداخت كند بنابراين هزينه متغيركل براي هر واگن 300 دلار مي شود با علم به اينكه ساخت يك واگن مستلزم پرداخت هزينه بالغ بر 300 دلار مي باشد ، مديران نمي توانند بدون كاهش هزينه هاي مالي هر واگن فروش زير قيمت داشته باشند هر گونه افزايش قيمت بيش از300 دلار يك عامل موثر براي افزايش هزينه هاي ثابت شركت مي شود اگر به قولي هزينه ثابت براي اجاره بهاي محل شركت ، بيمه و حقوق مالك تجاري شركت بالغ بر 1000 دلار در هرماه شود بنابراين شركت مي تواند با يك هزينه كلي در حدود 300 دلار 5 واگن در هرماه را به فروش برساند (با قيمت هر واگن 600 دلار)يا شركت قادر مي شود با هزينه كلي بالغ بر 4500 دلار حدود 10واگن را به فروش برساند(با قيمت هر واگن 450 دلار) و در اين دو مورد شركت مي تواند به سودي در حدود 500دلار دست يابد
قسمتی از متن اصلی (انگلیسی)
Cost accounting
In management accounting, cost accounting is that part of management accounting which establishes budget and actual cost of operations, processes, departments or product and the analysis of variances, profitability or social use of funds. Managers use cost accounting to support decision making to reduce a company’s costs and improve its profitability. As a form of management accounting, cost accounting need not follow standards such as GAAP, because its primary use is for internal managers, rather than external users, and what to compute is instead decided pragmatically.
Costs are measured in units of nominal currency by convention. Cost accounting can be viewed as translating the Supply Chain (the series of events in the production process that, in concert, result in a product) into financial values.
There are several managerial accounting approaches:
Standardized or Standard Cost Accounting
Activity-based Costing
Resource Consumption Accounting
Throughput Accounting
Marginal Costing / Cost-Volume-Profit Analysis
Classical Cost Elements are:
Raw Materials
Labor
Indirect Expenses / Overhead