پرورش فضائل اخلاقى
نوع فایل:ورد
تعداد صفحات:91
اندازه فایل:230کیلوبایت
آمادگيهاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى
تاثير معاشرت در تحليلهاى منطقى
3- تاثير تربيتخانوادگى و وراثت در اخلاق
رابطه اخلاق و تربيتخانوادگى در احاديث اسلامى
رابطه <علم» و <اخلاق» در احاديث اسلامى
5- تاثير فرهنگ جامعه در پرورش فضائل و رذائل
رابطه آداب و سنن با اخلاق در روايات اسلامى
چگونگى تاثير <عمل» در <اخلاق» در روايات اسلامى
رابطه تغذيه و اخلاق در روايات اسلامى
اضافه بر آنچه تاكنون براى پيشرفتبرنامه تهذيب اخلاق گفتهايم، امور ديگرى وجود دارد كه تاثير بسزائى در مبارزه با رذائل اخلاقى و تقويت اصول فضائل در وجود آدمى دارد كه از جمله امور زير را مىتوان برشمرد:
1- پاك بودن محيط
بىشك وضع محيط اجتماعى زندگى انسان اثر فوقالعادهاى در روحيات و اعمال او دارد چرا كه انسان بسيارى از صفات خود را از محيط كسب مىكند. محيطهاى پاك غالبا افراد پاك پرورش مىدهد و محيطهاى آلوده غالبا افراد آلوده.
درست است كه انسان مىتواند در محيط ناپاك، پاك زندگى كند و بعكس در محيطهاى پاك سير ناپاكى را طى كند و به تعبير ديگر، شرايط محيط علت تامه در خوبى و بدى افراد نيست ولى تاثير آن را به عنوان يك عامل مهم زمينه ساز نمىتوان انكار كرد.
ممكن است كسانى قائل به جبر محيط باشند – همانگونه كه هستند – ولى ما هر چند جبر را در تمام اشكالش نفى مىكنيم اما تاثير قوى عوامل زمينه ساز را هرگز انكار نخواهيم كرد.
با اين اشاره كوتاه به قرآن باز مىگرديم و آياتى را كه درباره تاثير محيط در شخصيت انسان به دلالت مطابقى يا به اصطلاح التزامى سخن مىگويد، مورد بحث قرار مىدهيم:
1- والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربه والذى خبث لايخرج الانكدا كذلك نصرف الآيات لقوم يشكرون (سوره اعراب، آيه58)
2- وجاوزنا ببنى اسرائيل البحر فاتوا على قوم يعكفون على اصنام لهم قالوا يا موسى اجعل لنا الها كما لهم آلهة قال انكم قوم تجهلون (سوره اعراف، آيه138)
3- وقال نوح رب لاتذر على الارض من الكافرين ديارا – انك ان تذرهم يضلوا عبادك ولايلدوا الافاجرا كفارا (سوره نوح، آيات26 و27)
4- يا عبادى الذين آمنوا ان ارضى واسعة فاياى فاعبدون (سوره عنكبوت، آيه56)
5- ان الذين توفيهم الملائكة ظالمى انفسهم قالوا فيهم كنتم قالوا كنا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فيها فاولئك ماويهم جهنم وساءت مصيرا (سوره نساء، آيه97)
ترجمه:
1- سرزمين پاكيزه (و شيرين) گياهش به فرمان پروردگار مىرويد; اما سرزمينهاى بد طينت (و شوره زار) جز گياه ناچيز و بىارزش از آن نمىرويد; اين گونه آيات (خود) را براى آنها كه شكر گزارند، بيان مىكنيم.
2- و بنىاسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان با تواضع و خضوع گرد آمده بودند (در اين هنگام بنىاسرائيل) به موسى گفتند: <تو هم براى ما معبودى قرار ده همانگونه كه آنها معبودان (و خدايانى) دارند!» گفت: <شما جمعيتى جاهل و نادان هستيد!»
3- نوح گفت: <پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار! چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآوردند!»
4- اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! زمين من وسيع است، پس تنها مرا بپرستيد (و در برابر فشارهاى دشمنان تسليم نشويد!)
5- كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: <شما در چه حالى بوديد؟(و چرا با اين كه مسلمان بوديد، در صف كفار جاى داشتيد؟!)» گفتند: <ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها [ فرشتگان] گفتند: <مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است و سرانجام بدى دارند.
تفسير و جمعبندى
در نخستين آيه تاثير محيط در اعمال و افعال انسان به صورت لطيفى بيان شده است.
توضيح اين كه: مفسران بزرگ در تفسير اين آيه بيانات گوناگونى دارند.
بعضى گفتهاند منظور اين است كه آب زلال و حى همچون قطرات باران بر سرزمين دلها فرو مىريزد; دلهاى پاك آن را مىپذيرد و گلهاى زيباى معرفت و ميوههاى لذتبخش تقوا و طاعت از آن مىرويد در حالى كه دلهاى ناپاك و آلوده واكنش مناسبى نشان نمىدهند; پس اگر مىبينيم عكسالعمل همه در برابر دعوت پيامبر و تعليمات اسلام يكسان نيست، اين به خاطر نقص در فاعليت فاعل، نمىباشد بلكه اشكال در قابليت قابل است. (1)
ديگر اين كه، هدف از بيان اين مثال اين است كه هميشه نيكيها و خوبيها را از محل مناسبش طلب كنيد چرا كه تلاش و كوشش در محلهاى نامناسب چيزى جز هدر دادن نيروها محسوب نمىشود. (2)
احتمال سومى كه در تفسير اين آيه وجود دارد و مىتواند براى بحث ما مورد استفاده قرار گيرد اين است كه: در اين مثال انسانها به گياهان تشبيه شدهاند و محيط زندگى آنها به زمينهاى شور و شيرين; در يك محيط آلوده، پرورش انسانهاى پاك مشكل است هر چند تعليمات قوى و مؤثر باشد، همانگونه كه قطرات حياتبخش باران هرگز در شوره زار سنبل نمىروياند. به همين دليل، براى تهذيب نفوس و تحكيم اخلاق صالح بايد به اصلاح محيط اهميت فراوان داد.
البته تفسيرهاى سه گانه بالا هيچ گونه منافات با هم ندارد; ممكن است تمثيل فوق ناظر به همه اين تفسيرها باشد.
آرى! محيط اجتماعى آلوده، دشمن فضائل اخلاقى است; در حالى كه محيطهاى پاك بهترين و مناسبترين فرصت را براى تهذيب نفوس دارد.
در حديث معروفى از پيغمبر اكرم مىخوانيم كه روزى ياران خود را مخاطب ساخته و فرمود: <اياكم وخضراء الدمن، قيل يارسول الله ومن خضراء الدمن قال صلى الله عليه و آله: المرئة الحسناء فى منبت السوء; از گياهان (زيبايى كه) بر مزبلهها مىرويد بپرهيزيد! عرض كردند اى رسولخدا! گياهان زيبايى كه بر مزبلهها مىرويد اشاره به چه كسى است; فرمود: زن زيبايى كه در خانواده (و محيط) بد پرورش يافته!» (3)
اين تشبيه بسيار گويا مىتواند اشاره به تاثير محيط خوب و بد در شخصيت انسان باشد و يا اشاره به مساله وراثتبه عنوان يك وسيله زمينهساز و يا هر دو.
در آيهدوم سخن از قوم بنىاسرائيل است كه سالها تحت تعليمات روحانى و معنوى موسى عليه السلام در زمينه توحيد و ساير اصول دين قرار داشتند و معجزات مهم الهى را همچون شكافته شدن دريا و نجات از چنگال فرعونيان، بطور خارقالعاده با چشم خود ديدند; اما همين كه در مسير خود به سوى شام و سرزمينهاى مقدس، با گروهى بتپرستبرخورد كردند، چنان تحت تاثير اين محيط ناسالم قرار گرفتند كه صدا زدند: <يا موسى اجعل لنا الها كما لهم آلهة; اى موسى براى ما بتى قرار بده همانگونه كه آنها داراى معبودان و بتها هستند! »
موسى از اين سخن بسيار متعجب و خشمگين شد و گفت: <به يقين شما جمعيتى جاهل و نادان هستيد! (قال انكم قوم تجهلون)
سپس بخشى از مفاسد بتپرستى را براى آنها شرح داد.
و عجب آن كه بنىاسرائيل بعد از توضيحات صريح موسى عليه السلام نيز اثر منفى آن محيط مسموم در آنها باقى بود، بطورى كه سامرى توانست از غيبت چند روزه موسى عليه السلام استفاده كند و بت طلائى خود را بسازد و اكثريت آن گروه نادان را به دنبال خود بكشاند و از توحيد به شرك و بتپرستى ببرد.
اين موضوع بخوبى نشان مىدهد كه محيطهاى ناسالم تا چه حد مىتواند در مسائل اخلاقى و حتى عقيدتى اثر بگذارد; شك نيست كه بنىاسرائيل پيش از مشاهده اين گروه بتپرست، زمينه فكرى مساعدى در اثر زندگى مداوم در ميان مصريان بتپرست، براى اين موضوع داشتند ولى مشاهده آن صحنه تازه به منزله جرقهاى بود كه زمينههاى قبلى را فعال كرد; و به هر حال، همه اينها دليل بر تاثير محيط در افكار و عقائد انسان است.
در سومين آيه كه از زبان حضرت نوح به هنگام نفرين بر قوم بتپرست مىباشد، شاهد و گواه ديگرى بر تاثير محيط در اخلاق و عقائد انسان است.
نوح، نفرين خود را درباره نابودى آن قوم كافر با اين جمله تكميل كرد، و در واقع نفرين خود را مستدل كرد; عرض كرد: <خداوندا اگر آنها را زنده بگذارى، بندگانت را گمراه و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآيد! (انك ان تذرهم يضلوا عبادك ولايلدوا الا فاجرا كفارا)
هم نسل امروز آنها كافر و منحرف است و هم نسلهاى آينده كه در اين محيط پرورش مىيابد، آلوده مىشوند.
در چهارمين و پنجمين آيه، سخن از لزوم هجرت از محيطهاى آلوده است; در چهارمين آيه خداوند بندگان با ايمان خود را مخاطب ساخته و مىگويد: <زمين من گسترده است تنها مرا بپرستيد (تسليم فشار دشمن نشويد و در محيط آلوده نمانيد) (يا عبادى الذين آمنوا ان ارضى واسعة فاياى فاعبدون)
و در پنجمين آيه، به كسانى كه ايمان آوردهاند و هجرت نكردهاند هشدار مىدهد و مىگويد عذر آنها در پيشگاه خداوند پذيرفته نيست; مضمون آيه چنين است: <كسانى كه فرشتگان قبض ارواح، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خود ستم كرده بودند; به آنها گفتند شما در چه حالى بوديد (و چرا با اينكه مسلمان بوديد در صف كفار جاى داشتيد) آنها در پاسخ گفتند ما در زمين خود تحت فشار بوديم فرشتگان گفتند مگر سرزمين خداوند پهناور نبود چرا هجرت نكرديد آنها (عذرى نداشتند و به عذاب الهى گرفتار شدند) جايگاهشان جهنم و سرانجام بدى دارند (ان الذين توفيهم الملائكة ظالمى انفسهم قالوا فيهم كنتم قالوا كنا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فيها فاولئك ماويهم جهنم وساءت مصيرا)