رابرتسون = كوچك شدن جهان، تشديد آگاهي درباره جهان به عنوان يك كل، گيدنز = جهاني شدن نتيجه مستقيم نوسازي است. تسهيل تعاملات اجتماعي و در هاروي= تراكم زمان و مكان (كوتاه شدن زمان و كوچك شدن مكان) و تبديل بك= زندگي در جامعه ريسكي، مهار ريسكها مستلزم همكاري در سطح جهاني است آلبرو =دگرگوني گسترده در جهان امين = جهاني شدن واقعيتي مثبت و پيشرفتي تاريخي است، بايد ويژگيهاي انساني اسكلير = عملكردهاي فراملي توسط بازيگران غيردولتي در فراسوي مرزها در سه حوزه مارتين خور= جهاني شدن يعني همان واژه قديمي “استعمار” كاكس = بين المللي شدن توليد، تقسيم كار جديد بين المللي، جنبش مهاجرت از جنوب به شمال، حركت از اقتصاد سوسياليستي به سوي نطام اقتصاد بازار (بلوك شرق سابق) سقوط درآمد بيش از يك ميليارد نفر از مردم جهان وجود يك فرايند ديالكتيكي افزايش فرصت ها براي كاستن از ميزان فقر مطلق به همراه افزايش دامنه نابرابري ها شكاف عميق تر بين ثروتمندان و فقرا در جهان تقسيم كشورها به دو دسته برندگان و بازندگان در اثر يكپارچگي اقتصادي ارتباط بحران در كشورهاي آسياي شرقي با جريان هاي كوتاه مدت سرمايه
|